وصف عیش

سال 90 بود، شهر حال عجیبی داشت، برای من شاید کمی عجیب تر و خاص تر قرار بود شهید برونسی بیاد، بعد از سال ها، برای من میشد گفت فقط بعد از ماه ها ، اینقدر خاص که بعد از شنیدن خبرش دقایق زیادی فقط سر به زانو بودم و ... حال و هوای اون روز ها باشد برای وقتی دیگر اما این همه ماجرا نبود، قرار بود بعد از سال ها، گل های فاطمی به دانشگاهمون هم بیان، حال دانشگاه کمی عجیبتر بود از حال تمام شهر، خاص تر بود از ح وصف عیش...ادامه مطلب

دخترِ مدافع حرم، روزت مبارک

خداکنه زندگیم طوری نشه که اونروزی که میاد، ندونم جواب تو و پدر و خانوادتون رو چی بدم ...

وصف عیش...

با حیرونی
پرم از پریشونی
آخ که گریه می چسبه
تو یه صحن بارونی

پ.ن : تابستون رو دوست دارم چون حرم پُر میشه، مملو میشه، از زائرای امام رئوفم

وصف عیش...

روزگاره غریبی شده است از یک طرف میرزا اولنگ و غربت شهدایش و فریاد و فغان هایشاز طرف دیگر شهیدی که به قتلگاه می رود، فرداً وحیداً . احتمالا همگی در لحظاتی امامشان را صدا می زدند، امامی که مهربان است، دلسوز است، حی است، ناظر است، اما افسوس که تنهاست تنهاست با تمامی غم ها و اندوه هایی که از گذشته برایش مانده و صبحاً و مساءً قلبش را آزرده می کند تنهاست با تمامی صحنه ها و اتفاقاتی که امروزه رخ می دهد و وصف عیش...ادامه مطلب

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

وصف عیش...

بعد از همسایه و هم آزمایشگاهی، حالا غریبه ها هم به آدم تیکه میندازن و مسخره می کنن

خسته ام، میخوام رها کنم اون چی رو که باید بشم یا هستم، بشم یه آدم معمولی ... توی همه عرصه ها

وصف عیش...

اوایل دی پارسال بود مبارزه ای که از مدتی پیش شروع شده بود وارد فاز جدیدی می شدفازی که سختی هاش شدیدتر میشد، فازی که برخلاف گذشته دیگه سال ها و ماه هاش نه، بلکه روز ها و ساعت هاش به سختی و دشواری و مبارزه گونه سپری می شد اما تقریبا نزاشتم کسی از دنیای بیرون حال و اوضاعم رو بفهمه، تک تک اون روز ها و ساعت هاش رو به شکل معمول همه ی آدمایی که ظاهر سازی می کنن، ظاهرم رو حفظ کردم، ساده و معمولی توی این م وصف عیش...ادامه مطلب

اینکه دقیقا از یه چیزی بترسی

و یکی از روی استهزا همون رو

و یکی دیگه از روی نصیحت همون رو بهت بگن،  ناراحت کننده است

اما ناراحت کننده تر از اینا اینه که به روت بیارن که سید نیستی

که از فرزندای حضرت زهرا سلام الله علیها نیستی 

پی نوشت 1: دیروز حرم ساده و در عین حال خاصی بود، جایی نماز خوندم که قبلا هیچوقت نخونده بودم و جایی دعا خوندم که هیچوقت دعا نخونده بودم

پی نوشت 2: استرس دارم ... 

وصف عیش...

اون روزی که بعد از اون اتفاق پیامک 

اومد، با خودم گفتم که وقتی شهر سقوط کنه، فتحش به این سادگی ها نیست، خون دل ها باید خورد، اگر اون شهر فتح هم بشه، دیگه مثه قبل نخواهد بود و نخواهد شد، ممکنه مردم شهر و یا خود بچه ها قبل از اینکه فتحی رخ بده ایمانشون رو از دست بدن، اونوقت چی ...

و این روز ها، این داستان ادامه دارد ...

وصف عیش...

میخواستم این پست رو فرداشب بزارم ولی دلم نیومد شبی که درب های آسمان باز میشه این حرفارو واسه خودم بزنم اینکه از خدا به خاطر همه نعمت هاش، به خاطر همه ی داده هاش و نداده هاش شکرگزار هستم.اما الان شاید مایوسانه ترین و ناامیدوارترین و خسته ترین ذهن و فکر و جسم رو، در دوران قبل از ماه رمضان توی عمرم رو وصف عیش...ادامه مطلب